کلبه ی عاشقان

همه چیز

شير يه روز تصميم گرفت با نامزدش ازدواج كنه

در وسط جشن و در گردهمايي با شكوه شير ها به مناسبت اين واقعه مهم

.

.
 

موش كوچكي با احتياط زياد راهي براي خودش پيدا كرد و روبروي داماد وايساد و با صداي رسا و لرزان!! گفت " داداش عزيز ازدواج تو رو تبريك مي گم و براي داداش گنده اي مثل تو آرزوي خوشبختي دارم"

يكي از شير هاي ميهمان غريد كه" موش فسقلي تو چطور به يه شير مي گي داداش؟"

.

.
 

موش با احتياط و به آرامي گفت " با اجازه تو داداش عزيز منم قبل از ازدواج شير بودم!!"

نوشته شده در برچسب:طنز,خنده دار,ساعت توسط الناز|

 

 

Click here to enlargeجالبه حتما بخونیدClick here to enlarge


ادامه مطلب
نوشته شده در برچسب:طنز,خنده دار,ساعت توسط الناز|

توجه توجه توجه مطالب خنده دار.

 


ادامه مطلب
نوشته شده در برچسب:خنده دار,جالب,ساعت توسط الناز|


ادامه مطلب
نوشته شده در برچسب:طنز,خنده دار,ساعت توسط الناز|


آخرين مطالب
» <-PostTitle->
قالب برای بلاگ